بدرقه مسعود سپهر به خانه ابدی/ جهان از تراژدی پر شده است
تاریخ انتشار: ۱۲ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۹۴۵۵۹
به گزارش خبرگزاری مهر به نقل از روابط عمومی خانه هنرمندان ایران، مراسم تشییع پیکر هنرمند فقید مسعود سپهر طراح گرافیک و استاد دانشگاه صبح امروز ۱۲ بهمن در محوطه خانه هنرمندان ایران برگزار شد.
در ابتدای این مراسم ابراهیم حقیقی طراح گرافیک روی صحنه آمد و گفت: در این روزهای سرد و بس ناجوانمردانه کاش کسی، چیزی، جایی پیدا میشد که به من و ما تسلی بدهد فقط زمان میتواند این تسلی را ایجاد کند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
سپس کاوه بیات از دوستان نزدیک مسعود سپهر پشت تریبون قرار گرفت و بیان کرد: من با مسعود پنجاه سال دوست بودم از دوران دبیرستان او را میشناختم یعنی قبل از وارد شدن او به جامعه هنری. دوران دبیرستان دوستیهایی بین ما بود درواقع با اینکه او از من یک کلاس پایینتر بود ولی همیشه با هم دوست بودیم. یک نوع جدیت و سرپرستی در وجود او بود، در کارهایی که داشتیم جدی بود، بر علم و دانش تاکید و به زیستشناسی علاقه داشت.
وی افزود: یادم است من در رشته تاریخ به دانشگاه رفتم اما او به انگلیس رفت و به دنبال علاقه خود بود. من هم به دنبال او به انگلیس رفتم و در آنجا ما درس چاپ را خواندیم. او پس از مدتی به ایران بازگشت و کارش را با جدیت پیگیری کرد. من کم و بیش در جریان مسائل انجمن، کارهایی که میکرد علایقی که داشت بودم. نمیدانم بعد از پنجاه سال دوستی کسی میتواند بگوید دوستی را از دست داده است؟ بعد از پنجاه سال نمیشود دوستی را از دست داد.
در ادامه متن دامون خانجان زاده از طراحان گرافیک که در این مراسم حضور نداشت، قرائت شد.
در این متن آمده بود: «در پنجاه سال اخیر۲ استاد در عرصه طراحی خط ۲ تن از حساسترین و نازکترینها یعنی رضا مافی و مسعود سپهر را بر اثر افتادن از دست دادیم؛ مافی به سبب افتادن و سپهر به دلیل از کرسی افتادن. دو روزی است که مسعود را از دست دادهایم مهمترین خصوصیت او افتاده حال و سخت پسند بودن بود، خالق یکان و ستاره خوشنویس و خوشبیننویس بود رشد برایش مهم بود نه شهرت گرچه شهره هم بود. ما دوباره همدیگر را میبینیم.»
سپس ستاره سپهر دختر مسعود سپهر روی صحنه آمد و خطاب به پدرش گفت: ما کنارت کیف کردیم، زندگی کردیم، تو هم عاشق، شجاع، و زلال زندگی کردی. پر از شور و شوق برای زندگی بودی، مرسی که به ما زندگی بخشیدی، مرسی که به ما شیوه زندگی کردن و بردباری را یاد دادی، هم پا و هم بازی کودکی ما بودی، با هم سوار کشتی فرضی خیالی میشدیم و مراقب بودیم طعمه نهنگ و کوسه و امواج نشویم، با هم زیاد سر و کله زدیم از ته دل خندیدم، رفیق امروز ما بودی و هستی و عشق و دعای خیر ما برای تو هست، تو پشت و پناه ما هستی و خواهی بود. خاطرمان آرام بود که سالهای آخر قرار و آرامش را در کنار کسی تجربه کردی که کنارش خوشحال بودی، کنار ما همراه ما زندگی کردی.
وی افزود: دانشجویانش، جوانان امروز و آینده برای او مهم بود، کنار دانشجویان خالصانه بود، هر کسی رفیق او بود حتی اگر یک بار با او همکلام میشد انگار دوستی عمیق با او داشت. حیف که دنیا برای روح بزرگ و نبوغ زیاد او کوچک بود.
سپهر بار دیگر پدرش را خطاب قرار داد و اظهار کرد: تو کوتاه آمدی تا نوری برای همه ما باشی و راهی را برای همه ما روشن کنی حالا که در ادامه سفر این راه پر نور را جدای از ما میروی عشق و دعای خیر ما به همراهت هست. صدایت در این چند روزه خیلی در گوشم طنینانداز شد. تو بدون ما و منی در صلح، آرام و همانطور که میخواستی به آنجایی که میگفتی بهتر است رفتی، بیایید دقیقهای آرام باشیم و به یادمان بیاوریم خاطرهای و یادی از مسعود سپهر را، وجودت تا ابد در وجود تک تک ما زنده است.
سپس بهرام کلهر نیا هنرمند گرافیک پشت تریبون قرار گرفت و بیان کرد: فکر میکنم جهان از تراژدی پر شده و وقتی تراژدی به انسان نزدیک میشود حساسیتها کم میشود، با خود آرامش میآورد و بن وجود ما را به چیزهای غریبی میرساند. رفتن مسعود مثل یک ضربه بود، طنین و شوکی داشت که این جهان آرام را بر هم ریخت. ما در میان باور کردن و باور نکردن زندگی میکنیم اما من کوشیدم رفتنش را باور نکنم. مسعود به سایه رفت.
کلهرنیا توضیح داد: ما ایرانیها مثل اینکه برای آینده زندگی نمیکنیم و انگار ریشه در گذشته داریم؛ مسعود گره عمیقی به ریشه من زد، در ابتدا هر کاری میکردم نمیتوانستم رفتن او را باور کنم. سوگ اگر به عادت تبدیل شود فاجعه است اما جهان را تراژدی اداره میکند ما ایرانیها هم به تراژدیهای عجیب مبتلا هستیم اما تراژدی مسعود، معناساز است.
این هنرمند گفت: او آدم عادی نبود، جان و ریشه او در چیزهای دیگری جا گرفته بود، جان او برای عشق و زندگی میتپید و مراقب همه بود. دوست ادامه وجود است و او ادامه وجود من است. ما دوست ی را از دست دادیم که دوست رایج روزمره نبود. مسعود دائماً مثل تذکری ما را جابهجا میکرد. ما شادیسوخته و شادیگمکردهایم اما او شادی را خوب میشناخت جهان خود و دیگران را توسعه میداد انجمن برای او پدیدهای منسجم بود همیشه میگفت وسوسههای غیر عادی آدمکش و صنفکش است او اولین بار منشور اخلاقی انجمن را تدوین کرد تا همه بدانند ما باید حوزهای از اخلاق را در کارمان تعریف کنیم. ما سهلانگارانه زندگی میکنیم اما او سهلانگار نبود. زندگی عادت است و ما به کلیشه رفتارهای خود معتاد میشویم اما مسعود عادتشکن بود. من نه تنها از دوستی او برکت گرفتم که از او بسیار آموختم.
سپس فریده جلالکمالی همسر این هنرمند روی صحنه آمد و گفت: صحبت کردن از یک دایرهالمعارف هنر و عشق و زندگی خیلی سخت است ما ۲ هفته زیبا را در بیمارستان سپری کردیم این شخص دیگر تکرار نمیشود.
در ادامه ایرج میرزا علیخانی هنرمند طراح گرافیک اظهار کرد: روزگار سختی است، هیچ چیز خوشایندی در این چند وقته ندیدهایم، کاش یکی پیدا شود به ما تسلیت بگوید. مسعود سپهر همیشه درگیر تدریس، آموزش و کارهای انجمن بود. پیامی که مسعود برای ما به جا گذاشت این بود که زندگی جاری است. سخت است که آدم رفتن یارانش را ببیند و همکار عزیزی را از دست دادیم. ما باید یاد بگیریم که چگونه باید این سقف و خانه را نگه داریم، چگونه باید به بزرگترها احترام بگذاریم، چگونه باید پژوهش کنیم این یاد گرفتنها نشان دهنده وجود مسعود سپهر است بیاید یک بار دیگر کنار هم باشیم برای مقصد بهتری. عنوانها هیچ جایگاهی ندارند، تاریخ انقضایی دارند آنچه بزرگتر است با هم بودن است.
در پایان این مراسم پیکر این هنرمند به سمت خانه ابدی تشییع شد.
کد خبر 5698383 زهرا منصوریمنبع: مهر
کلیدواژه: ابراهیم حقیقی خانه هنرمندان ایران کاوه بیات بهرام کلهرنیا چهل و یکمین جشنواره تئاتر فجر چهل و یکمین جشنواره فیلم فجر تئاتر ایران هنرمندان تئاتر پانزدهمین جشنواره هنرهای تجسمی فجر فیلم سینمایی تئاتر شهر تالار وحدت فیلم کوتاه باکس آفیس کارگردان تئاتر فرهنگستان هنر تماشاخانه ایرانشهر آمار فروش فیلم مسعود سپهر پنجاه سال
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.mehrnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «مهر» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۹۴۵۵۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف بناهای ماقبلتاریخی که «مسیری به جهان پس از مرگ» بودند (+عکس)
در یک بررسی باستانشناسی در ایرلند، آثاری از صدها اثر تاریخی که قبلا ناشناخته بودند، شناسایی شده است. پنج مورد از این بناهای تاریخی، سازههای ماقبل تاریخ بسیار کمیابی بودند که ممکن است روزگاری حاوی مسیرهای مخفی نمادین برای ورود به زندگی پس از مرگ برای مردگان بوده باشند.
به گزارش فرادید، این مطالعه به رهبری دکتر جیمز اُدریسکول از دانشگاه آبردین از فناوری LiDAR برای تولید مدلهای سهبعدی بسیار دقیق از زمین استفاده کرده است. این فناوری، مشابه آنچه که برخی وسایل نقلیه خودران از آن استفاده میکنند، در شناسایی بقایای این سازههای باستانی که بیشترشان با هزاران سال شخم زدن از بین رفته بودند، بسیار حیاتی بود.
اُدریسکل این بررسی را در چشمانداز بالتینگلاس، ایرلند انجام داد که پر از بقایای ماقبل تاریخ است. نتایج این بررسی در مجله Antiquity منتشر شده است.
منطقه بررسیشده توسط محققان، در دوران نوسنگی اولیه (که حدود ۳۷۰۰ قبل از میلاد آغاز شد) و عصر برنز میانه تا اواخر (۱۴۰۰ تا ۸۰۰ قبل از میلاد) اشغال شده بود. با این حال، شواهدی از اشغال در طول ۲۰۰۰ سال بین این دو دوره که به دوره نوسنگی میانه شناخته میشود، تا کنون کمیاب بوده است.
بناهای ماقبل تاریخ بالتینگلاس
به گفته اُدریسکل، یافتن این بناهای تاریخی اهمیت ویژهای دارد چون این عقیدهی عمومی را رد میکند که بالتینگلاس حدود ۲۰۰۰ سال، بین عصر برنز پسین و اوایل نوسنگی رها شده است. این نتایج حاکی از آنست که این منطقه به طور مداوم مسکونی بوده و در این اوقات، اهمیت آیینی داشته است.
بناهای تاریخی کشفشده علاوه بر اهمیت معماری، اهمیت فرهنگی و معنوی نیز دارند. این بناهای تاریخی که رویدادهای مهم خورشیدی مانند انقلابین را نشان میدهند، طوری به طور استراتژیک در سراسر چشمانداز قرار گرفتهاند که با مکانهای تدفین و حرکات چرخهای خورشید همخوانی داشته باشند. به گفته دکتر اُدریسکول، این همترازی گواه سفر مردگان است، چرا که آنها به آسمانها صعود میکنند و دنبالهای ملموس پشت سر خود بجا میگذارند که آنها را به دنیای اجدادشان در طرف دیگر متصل میکند.
این اتصال بین مسیرهای کورسوس، محلهای دفن و رویدادهای آسمانی بر ماهیت درهم تنیدهی زندگی روزمره، چرخههای کشاورزی و باورهای معنوی در جوامع نوسنگی تأکید میکند که نمایانگر درکی پیچیده از زندگی، مرگ و تولد دوباره است.
محوطه معبدراههشدهی نوسنگی اولیه راتکوران
کورسوسها (Cursuses) نوعی سازه یادبودی دوران نوسنگی شبیه خندق یا جانپناه هستند و در جزایر بریتانیای کبیر و ایرلند یافت میشوند. این بناهای ماقبل تاریخ معمولاً دارای محوطههای خاکی نسبتاً باریک هستند. اُدریسکول میگوید: «کشف بناهای تاریخی کورسوس بسیار مهم است، چون در ایرلند بسیار نادر هستند.»
«در ایرلند کمتر از ۲۰ بنای تاریخی ثبتشده وجود دارد که معمولاً مجزا یا جفت هستند. این امر سبب میشود پنج نمونه بالتینگلاس، بزرگترین خوشه از این محوطهها در کشور شوند، اما، مدل توپوگرافی دقیق محوطهها و چشمانداز اطراف آنها فرصتی را برای بررسی دیجیتالی این آثار فراهم کرده است.»
اُدریسکول اشاره میکند که ممکن است این بناهای تاریخی، نمادی از رفتن مردگان به سمت آسمان باشند.
«عملکرد این نوع بناها همیشه یک موضوع پیچیده بوده، چون ما اطلاعات کافی نداریم. اما با توجه به اینکه برخی از مکانهای بالتینگلاس را میتوان با بناهای تدفینی نیز مرتبط دانست، برای من به این معناست که ممکن است آنها بناهای تشریفاتی بوده باشند که در مراسم تدفینی کاربرد داشتند، جایی که کورسوس، مسیر فیزیکی انتقال مردگان به زندگی پس از مرگ را مشخص میکند.»
کانال عصر ایران در تلگرام